رهبری سازمانی در قرن بیست و یکم

درهمایش بین المللی رهبری سازمانی در قرن جدید  که هفته گذشته با رویکرد تجلیل از رهبران آینده نگر و با حضور 500 تن از مدیران و متخصصان کشور، توسط شرکت بازارپژوهان مبتکر برگزار شد، دیدگاه ها و مطالب تازه ای مطرح شد که برای بسیاری از مخاطبان، جالب و جدید بود.

اسبهای تاریک درونتان را پیدا کنید

اما آنچه برای راوی این نوشتار جذاب بود، ارائه منظر تازه ای برای پیشرفت و موفقیت در دیدگاههای یکی از سخنرانان داخلی بود. هرچند محتوای سخنان دیگر سخنرانان از جمله دو میهمان گرانقدر خارجی ” اندی پرسون” و ” فرانک فرنس” و دیگر صاحبنظران داخلی، جذابیت و ارزشمندی های خاص خود را داشت.

در این تحلیل کوتاه، به طرح گوشه ای از سخنان عمران بائوج، رئیس هیات مدیره شرکت پترونیرو صبا و از کارآفرینان جوان کشور که علاوه بر اشتغالزایی برای دو هزار نیروی انسانی، در زمینه تقویت ساخت داخل و بومی سازی تولید گامهای ارزنده ای برداشته است، می پردازم. او در ارائه خود کهرهبری کوانتومی نام داشت، به کلید واژه نسبتا تازه ای در حوزه موفقیت، مدیریت و رهبری به نام ” اسب تاریک” اشاره کرد.

اما قبل از آنکه بدانیم نگرش اسب تاریک یا dark horse به ما چه می گوید، ذکر یک توضیح کوتاه ضروری است؛ ” تاد رز” و “اوگی اوگاس” نویسندگان کتاب اسب تاریک معتقدند: افراد در مواجهه با موضوع رشد و پیشرفت و کسب موفقیت، در دو گروه قابل تقسیم بندی هستند. دسته اول آنها که بُرداری و نموداری فکر و عمل می کنند و با طراحی برنامه ای شامل ابتدا تا انتهای مسیر، قدم در راه پیشرفت می گذارند و دسته دوم، کسانی هستند که بر عکس دسته اول، بدون در نظرگرفتن طرحی تمام و عیار، پای در عرصه تلاش گذاشته و هدف را در طول مسیر شکل می دهند و به ان می رسند. به گروه دوم، افراد “دارک هورسی” می گویند.

حالا و با این توضیح، نظریه دارک هورس یا اسب تاریک، روی موضوع  تقدم اقناع بر سایر جنبه ها و توجه به فعالیتی که حالتان را خوب می کند، تمرکز دارد و توصیه می کند از ابتدای کار، آرمانگرا نباشید. پروژه اسب تاریک در مدرسه تحصیلات تکمیلی هاروارد برای تحقیق در مورد مسیرهای جایگزین برای تعالی متولد شد. اسب های تیره نشان می دهند که راز موفقیت شخصی به ارتباطات، پول یا نمرات آزمون استاندارد شده بستگی ندارد. راز یک طرز فکر ویژه است که به آنها قدرت می دهد تا به طور مداوم انتخاب های درست را متناسب با شرایط خود و تکمیل کننده علایق و توانایی های منحصر به فرد خود انجام دهند. فلسفه پشت این طرز فکر ساده است: این تعقیب تعالی نیست که به تحقق می انجامد، بلکه بیشتر تحقق است که به تعالی می انجامد.

جانمایه این رویکرد آن است که در چیزی که بیشترین علاقه و اهمیت را برایتان دارد، وارد شوید و سعی کنید بهترین شوید. آن مسیر برای شما  پاداش می سازد. چرا که با تعمق و فرو رفتن در آن،  با کار فراوان در این مسیر کمال می یابید. به کمال های از پیش تعیین شده، گرایش پیدا نکنید. به پیشنهاد های استاندارد هوش نچسبید. در نظام های قدیم به شما می گفتند، اول به کمال می رسید بعد اقناع می شوید. نظریه اسب تاریک که رز و اوگاس به تصویر کشیده اند، برعکس این رویه و نگرش تاریخی است. شما می توانید هدفی از پیش طراحی شده، نداشته باشید و در روند، مسیر را بیابید و تصحیح کنید. در واقع، مسیر بتدریج برایتان باز می شود. این اسب تاریک است. یعنی من دنبال آن چیز که دوست دارم می روم و آن را اقناع  می کنم. افراد در این نگره، بی آنکه در ابتدا دقیقا بدانند چه می خواهند با تمرکز روی علاقه، اسب تاریکی را حرکت می دهند و مسیر را پیدا می کنند.

او سخنان خود در خصوص ویزگی رهبران قرن 21 را با این نظرگاه، اینگونه پیوند داد که رهبران قرن جدید باید به افراد و کارکنان خود یاد دهند که اسبهای تاریک وجود خود را بشناسند و با ارج نهادن به آنها، اتفاقات انفجاری در زندگی شان را پدید آورند. مدیران نسل جدید، سعی می کنند افراد بُرداری را به سوی کشف اسب های تاریک وجودشان هدایت کنند. چرا که بر اساس یک تحقیق صورت گرفته در یک جامعه اماری متشکل از افراد بُرداری، تنها 3 درصد آنها که در شروع کار و تلاش، نقشه راه موفقیت خود را ترسیم نموده بودند، به ان دست یافته اند. طبعا بازماندگان از اهداف اولیه، منجر به ایجاد سرخوردگی و مشکلات اجتماعی و رفتاری می شود. این مشکلات، بدلیل رویکرد متفاوت در مدل اسبهای تاریک، گریبانگیر افراد نمی شود.

نمونه این‌ مثال در کتاب این دو نویسنده، سارا بلیکی است که چند بار کار خود را عوض کرد و رضایت شغلی نداشت. او مدتی دریک بار و مدتی در شرکت فروش دستگاههای فکس کار‌کرد و دچار یاس و سرخوردگی بخاطر تصورش از موفق نبودن شده بود. اما در ادامه، با تامل در انگیزه های درونی اش و توجه به این موضوع که از دوران کودکی، طراحی و دوخت و دوز از علاقمندی هایش بوده، به گسترش ایده تولید جوراب شلواری موسوم به لگینگ (legging)، روی آورد. بلیکی در ابتدا برای هدف بزرگی برای خود متصور نبود، ولی با هدف یابی در طول مسیر فعالیت، توانست انقلابی در فروش پوشاکی خاص به وجود آورد و شرکت بزرگ اسپانکس را راه اندازی کرد. در واقع سارا بلیکی با شناخت اسب تاریک درون خود، به موفقیتی ورای تصور دست یافت و به اذعان تایم و فوربس، در فهرست زنان موفق آمریکا و جهان و 100 زن تاثیرگذار قرن بیستم قرار گرفت.

فرمول موفقیت دارک هورسی ها، انتخابهای درست، باور داشتن به توانایی انحصاری خود، شکوفایی تدریجی همراه با قدرت خوداصلاحگری است. واژه ماوریک (maverick)  که با فیلم آمریکایی ” تاپ گان” بر سرزبانها افتاد،  علاوه بر دلالت اسمی، معنای تکتاز بودن هم دارد. کتاب اسب تاریک، تجربه برخی از ماوریکها را بازگو کرده و می خواهد نشان دهد: فرمول بهتر و متفاوت تری برای موفقیت وجود دارد.

داریوش عباسی